این آهنگ از علیرضا قربانی گفتن که نداره ولی خیلیی زیباست.
چقدر غم شمردیم چقدر دل سپردیم پریدیم و هر بار به دیوار خوردیم...
بیاین ادامه🫀💙
سال ها می گذرند و نتوانم نگرم
نیستی و در پس کوچه ی عشق رهگذرم
سال ها می گذرند من تورا می نگرم
ز پس شیشه عشق من تورا می خواهم
در سرم صد سوال است و دلم صد پاسخ
✨
چه کنم من که ندانم کدام است پاسخ
ه. ط
جادو را مزه کنید...
دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد؟ ابری که در بیابان بر تشنه ای ببارد
-سعدی
بعید است تو را امروز ببینم. خیال است، اما ... اما نمیشود. ولی این هم یک دروغ است، تو میایی، قرار بود بیایی و این حالا محال است و من ... چه میگویم؟! کمی منتظر می مانم و باز به جای دیوار شیشه ای تو را در دری شیشه ای میبینم، فقط کمی دیگر منتظرت میمانم و باز تو می آیی و در زیرباران قدم میزنیم ، اقیانوس را میبینیم و در تلاطم نور خورشید با موج ها همراه میشویم ولی اینها هم تنها خیال های پاره من هستند، درست مثل آن روز که به دیوار تکیه داده بودی و قول دادی که بیایی، ولی ساعت 12 هیچ گاه نرسید. اما حتی خیال آمدنت هم واقعی بود، میخواستی بیای ی و نتوانستی و حالا نمیتوانی که بخواهی.
بیاین ادامه:)
دیریست که از روی دل آرای تو دوریم
محتاج بیان نیست که مشتاق حضوریم
ه.سایه
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و دل داند و من
🌱
خاک من گل شود و گل شکفد از گل من
تا ابد مهر تو بیرون نرود از دل من
ابر ها رفتند ولی رفته بودی ماه من
روز هم آمد ببین تو نبودی یار من
گفته بودی کار من بی وفایی هیچ نیست
بی وفا حالا بگو بی وفایی کار کیست؟
